کسرا ، کوچولوی سه ساله من

 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

              

از برکات حضور آقا کسرا چند شبه بنده روی کاناپه میخوابم!

نمیدونم چرا عادت کرده دم دمای صبح میاد پیش ما، تو تخت ما میخوابه؟!

هر چی هم بهش میگم مامانم نیا،تو اتاق خودت بخواب،انگار نه انگار

بعد قربونش برم تمام تختُ میگیره ،تو عرض تخت میخوابه…

ینی این دقیقا کار هر شبش ِ!!!

دیشب اومده کنارم خوابیده بهش میگم 

                          دوست دارم میگه منم دوست دارم

                         میگم عاشقتم میگه منم عاشگـــــــــــتم

میگم تو عشق منی،تو عمر منی ، تو جیگر منی

یهو تو عالم خواب و بیدار گفت من شلوارتم،من بلوزتم

 با بابایی دوتایی از خنده ریسه رفتیم!!!!

 

اون مدت که باهاش میرفتم مهد،دقت کردم دیدم چقدر از این بازی های گروهی دارن 

واسه سنای مختلف!

یکی از اون بازی ها اسمش MEMO بود خریدم واسه کسرا.

بازی جالبیه واسه تقویت حافظه خوبه، تعدادی کارت که دوتا دوتا شکل همن.

ازپشت میچینیم روی میز نوبتی و بصورت رندوم دو تا کارت برمیداریم

اگه مثل هم باشن برنده شدی!اگه نه کارتا رو میذاری سر جاش بعد از یکی دو دور کم کم

جای هر کارت مشخص میشه،باید یادت بمونه که مشابه هر کارت کجابود!

اوایل خیلی دوسش نداشت اما الان ازش خوشش اومده

روی کارتا هم عکس دایناسوره

 

 

یکی دوتا بازی اینجوریه دیگه هم هست که حتما باید برم بخرمشون

واسه شبای بلند زمستون بدردمون میخوره،هر چی به پدرمون گفتیم پدر جان

یه تخته نرد واسه ما درست کن !شب درازست و ما بیکار …

انگار نه انگار….

چند روز پیش از من میپرسید مامان ! مونیکا،مامان ِ مهدکودک؟

گفتم اره یه چیزی تو این مایه ها ست عزیزم!!!

امروز واسه مونیکا تعریف کردم میگفت بهش بگو مامان پیر مهدکودک!!!

بهش گفته بودم اگه لباساتُ خودت دربیاری آقای پست چی واست بستنی میاره!

با کلی غر غر کردن و نق زدن و من نمیتونم، سخته ،سفته و….در آورده!

بعدم رفته نشسته پشت پنجره که پست چی واسم بستنی میاره!

میگم مامان تو برو تو اتاقت در بزنه متوجه میشی ،میگه نه!

خدایا چجوری از تو فریزر بستنی رو در بیارم بذارم تو صندوق پست که  نفهمه!

اگه بدونید با چه ترفنی این کارو کردم!اول آهنگ گذاشتم که صدای باز کردن در جعبه بستنی رو 

متوجه نشه!

پشت بهش ،گذاشتمش تو لباسم ،رفتم دم در نشستم تا منُ نبینه

گذاشتم رو صندوق و رفتم تو اتاق خواب از همون جا داد زدم

صندوق پستُ چک کن!!!

دیدم با جبغ و داد اومده میگه مامان اومد، مامان اومد…

 

 

مونیکا دیروز ظهر که رفتم دنبالش بهم میگه،موهاشُ کوتاه کردی؟

گفتم من نه باباش!

 گفت امروز بچه ها همه در مورد موهای کج و کوله کسرا حرف میزدن!

از من نپرسین کج و کوله به انگلیسی چی میشه چون مونیکا با دستش بهم نشون دادا!!!!

 زیک زاک…

باید مدرک آرایشگری باباشُ بگیریم زده داغون کرده موهای بچه رو!

میگم چرا اینجوری کردی میگه نمیدونم ؟!یه بار خوب میشه یه بار بد!

ولی من هر دوبار یه مدل کوتاه میکنم!!!

خوب و بد شدنش دست من نیست!

دیگه لازم نیست که توضیح بدم قیافه من اون لحظه چه شکلی شده بود!!!!!

 

الهی! در سرْ آب دارم، در دلْ آتش، در ظاهرْ ناز دارم، در باطنْ خواهش،

در دریایی نشستم كه آن را كران نیست.

یاریم کن ،تنهایم مگذار