تنها تر از همیشه

 

مردم سوئد در مورد کشورشون یه تئوری دارن! میگن ما یه فصل داریم، در دو رنگ!

زمستان سفید، زمستان سبز.

باز جای شکرش باقی رنگش عوض میشه!!!

بعله و ما الان در زمستان سبز هستیم با اجازه تون  و داریم از این روزامون لذت میبریم.

یعنی سعی میکنیم لذت ببریم.

از پسر کوچولوی زندگیمون هم بگم که همچنان وقتی که میره مهد خیلی گریه میکنه،

تازگیا که دیگه  راه خونه رو یادگرفته اگه بغلش نکنم فرار میکنه و برمیگرده سمت خونه!

باید بدوَم بگیرمش و بدمش دست لوئیس و در میان اشک و آه و گریه و جیغ و مشت و لگد بذارمش و

برم کلاس و قبل از ساعت ۱۰:۳۰ به قول لوئیس که میگه ما منتظرتیم، زنگ بزنم و حالشُ بپرسم.

معمولا میگن خوبه اما یکی دوبار هم پیش اومده زنگ زدن بیا ببرش حالش خوب نیست…

نمیدونم فردای روزگار که اینا رو خوندی چی بهم میگی!؟یا چه فکری در موردم میکنی؟!

اما من به این کار ادامه میدم با تمام عذاب وجدانم ،چون مجبورم عزیزم!!!

 

تازگیا زیاد یاد ایران میافته.

با اینکه اینجا تاب داره اما یاد تابی که خونه بابابزرگش داشت میافته و در موردش حرف میزنه .

خیلی سعی میکنم از این حال و هوا درش بیارم اما چندان موفق نبودم!

گاهی با هم میریم پارک، قدم میزنیم، بازی میکنیم!

پریشب رفتیم خونه خاله مهدخت اینا و جاتون خالی بود! اما نمیدونم چرا این وروجک

همیشه و در همه حال داره نق میزنه؟ اصلا فرقی نمیکنه تو چه شرایطی باشه!

نق میزنه!

و وقتی بچه ای هم عادت کنه به نق زدن ،کار خیلی سخت میشه!

چون نمیتونه بگه دردش چیه، اصلا نمیدونه! 

بازم توکل بر خدا، امیدوارم یکم اوضاع بهتر شه!

 

چند روز پیش که هوا خوب بود دوباره با هم زدیم بیرون،رفتیم کنار رودخونه با هم راه رفتیم و قدم زدیمハートだよ。3つ のデコメ絵文字

 

 

 

 

چند روز دیگه قرار انتخابات پارلمان تو سوئد برگزار شه!

اون وسطای دور زدنمون دیدیم یه عده جمع شدن،پرسیدم چه خبره گفتن تظاهرات ِ ! چرا؟ندیده بودیم از این چیزا؟!

پلیس ِ گفت یه حزب به اسم (sverige demokrat)  داره تبلیغ میکنه مردم ازشون خوششون نمیاد تظاهرات کردن!

 

 

نمیدونم چقدر عکس نشون میده که چه خبر بود!

اما یه سری نوار ویژه کشیده بودن دور تا دور یه محوطه! مردم پشت این نوارا وایستاده بودن!

یه سری پلیس هم با اسب، روبه روشون بودن ،البته یه سری پلیس هم بین مردم !

یه ۴۵ دقیقه ای مردم بهشون فحش دادن ! دقیقا فحش !!! بعد پلیس به آدمای  اون حزب گفت

شرمنده ما دیگه نمیتونیم ازتون محافظت کنیم، بندگان خدا هم بی سرو صدا رفتن پی کارشون!

ینــــــــــــــــــــــی تظاهراتتون تو حلقم!!!!

بعد حالا من شنیدم این حزب(sverige demokratالان همون حزب حاکم تو سوئد ِ !! این حزب الان تو قدرت ِ!

یعنی قشنگ میتونست بزنه همه رو له کنه ! اما خیلی مودبانه جمع کرد رفت!

یعنی دموکراسی تا ایـــــــــــــــــــــن حد ندیده بودم به جان خودم!

من اینور دنیا هم نمیتونم بی خیال سیاست باشم…

بگذریم ، 

خلاصه که  دست بچه مونُ گرفتیم رفتیم پارکハートだよ。3つ のデコメ絵文字

 

 

 

 

این آینه ها خیلی باحال بودن ، تصویر آدمُ عوض میکردن. بلند ، کوتاه، سر و ته و…

کلی جلوشون ادا در آورد و بالا و پایین شد!顔だよ。トキメキ のデコメ絵文字

 

 

این روزا اگه قرار باشه با هم جایی بریم اصرار داره که "راهُ من بلدم" !

تا جاییکه بتونم به حرفش گوش میدم و میرم دنبالش، وقتی اشتباه میره بهش میگم مامان راهُ بلده.

میگه آره. اما دوباره فردا یادش میره!

داد میزنه من بلدم ،من بلدم …

دیروز نمیخواستم یه برنامه واسش بذارم (خیلی بد آموزی داشت) گفتم اینترنت قطع شده!

امروز بیدار شده میگه بابا ببین اینترنیِتمون درسته!

یه بارم از خدا غافل شدم از دستم ناراحت بود بهش گفتم منُ دوس داری؟ گفت نه!

ناراحت گفتم دوسم داشته باش ،اون روز قبول کرد،گفت دوست دارم!

حالا کاری یاد گرفته تا میگم یک به دو میگه دوست ندارماااااا. 

هر کی ندونه فک میکنه من بهش گفتم دوست ندارم که اون یاد گرفته!

موندیم چه کنیم از سرش بره!

 

به بزرگمردی گفته شد: با زبانی دعا کن که با آن گناه نکردی ، تا دعایت مستجاب شود.

 بزرگمرد پرسید: چگونه؟

به او گفته شد: به دیگران بگو برایت دعا کنند چون تو با زبان آنها گناه نکرده ای!1

                                             واسه ما دعا کنید، لطفا

 

 

————–

۱ – http://foshtom.persianblog.ir