زندگیه در گذر ِ ما

 

نمیدونم شما هم از این مدل خوانندگان عزیز دارید یا فقط نصیب ما شده!؟

دوستانی که فقط به عکسا نگاه میکنن و حدس میزنن چی به چیه و  نظر میذارن!

اوایل با خودم فکر میکردم من ،خیلی بد مینویسم که اینجوری برداشت کردن!؟؟؟؟؟

اما کم کم دقت کردم دیدم نه ،موضوع چیز دیگریـــــــــــستخجالت

اما یه سری خواننده عزیز و گل هم داریم که وقتی واسمون نظر میذارن

هم خودمون کیف میکنیم هم بقیه خواننده هامون.

فریده جون(مامان پرهام عزیز)که با ما در نی نی وبلاگ شروع کرد ولی از بس مهربونه الان با نصف

دوستای ما دوسته رو فک کنم خیلیها میشناسن ، جند روز پیش 

پیشنهاد داده بودن کسرا رو باید به عنوان سفیر زبان فارسی انتخاب کنن!!!!!

مرسی از پیشنهادت عزیزم Coeur

ولی دیگه اگه دنیا فک کرد "پنجره" در زبان فارسی میشه "بیرون "و صرف فعل کشتن میشه کوشوندمش،

بکوشونش و…. دیگه نیاید یقه ما رو بگیریدااااااااا

ما از الان گفتیماااااااانیشخند

اما از شوخی گذشته از همه اتون ممنونم که همیشه همراهم بودید.

تو خوشی و ناخوشیم.

ممنونم که واسمون دعا میکردید و واسه بهتر شدن شرایط پیشنهادای سازنده میدادید.

ممنون از نظرات خصوصیتون که نصیحتم میکردید و راه و چاه و نشونم میدادید.

خلاصــــــــــــــــــــــــــــــــه که ما یادمون نرفته و خیلی خیلی خوشحالیم که در خدمتتون هستیم

و مخلص همه…Winnie bébé

 

 

ساعت به وقت ما5:55 دقیقه صبح است و خانه در سکوت و تاریکی مطلق .

مولین یکی دیگه از مربیای مهد هفته پیش چندتا کاور و کاغذ Aرنگی داد به ما ، با این

توضیح که اینجا بچه ها از خانواده هاشون یه آلبوم ساده درست میکنن و میارن و به هم معرفی

میکنن و درموردشون با هم حرف میزنن مثلا این پدربزرگم ِ این عمه و خاله و….

و معمولا از کساییکه که تو خانواده خیلی دوسشون دارن بیشتر عکس میزارن.

شما هم درست کنید واسه کسرا…

متاسفانه از شخصیت اول زندگی کسرا (بابا مهدی) هیچ عکسی با کسرا نداشتیم و همینطوردایی محمد!

اما از بقیه داشتیم و گذاشتیم

 

 

курочкаمامان طاهره، عمه هانیا،مامان فرح و بابا علی ،курочка

 

 

хомячокدایی فردین و نازنین ،ساینا و شیرین جون وعمو هادی و این عکس …хомячок

 

 

قبلنا هم این عکسُ یه بار گذاشتم.

به ترتیب از چپ به راست،کسرا(دوماهه) ،مامان سودابه، مامان فرح(مادربزرگ کسرا)،

مادر پری(مادربزرگ من) و بی بی فرنگیس(مادربزرگ مامانم)…

آلبومُ بردیم مهد و نشون بچه ها و لوئیس دادیم.

خیلی خوششون اومده بود، همه جمع شده بودنُ نگاه میکردن.

دیدم این کار چقدر جالب بود و باعث شد که بچه ها بفهمن حالا درسته همیشه من

یا بابایی میریم دنبالش اما کسرا هم مثل اونا پدربزرگ و مادربزرگ داره و….

لوئیس خیلی خوشش اومده بود مخصوصا از این عکس بالایی،

از روی آفتاب تو  عکسا گفت :ایران خیلی گرمه نه!

گفتم :خیـــــــــــــــلیگریه

و اما بشنوید از آقا کسرا که در گیر و دار این ماجرا اولین کلمه سوئدیشُ گفت  :

  "farmor"

یعنی "مادر پدر "یا همون "مادربزرگ پدری" ینی مامان طاهره…

مادر در زبان سوئدی میشه mor و پدر far

و برخلاف اکثر زبانهای دنیا که فقط یه کلمه واسه پدربزرگ مادری و پدری دارن، 

سوئدیا واسه هرکدوم جدا یه کلمه دارن .

  به پدربزرگ پدری میگن"farfar" که ترجمه کلمه به کلمه اش میشه" پدر پدر"،

 به پدربزرگ مادری " morfar "ینی "پدر مادر"،

مادربزرگ پدری "farmor" و  مادربزرگ مادری "mormor".

هر کی ندونه فک میکنه داره سایت آموزش زبان سوئدی میخونه…

ببخشید گفتم شاید واستون جالب باشهنیشخند

 

بهر حال که این فسقلی ما اولین کلمه سوئدیشُ گفت و

الرحم الراحمین

 

 

 

این گلا رو گرفته دستش که من نمیدونم ببره واسه کی؟

همون گل خوشگلای منِ که دیگه پژمرده و زرد شدن!!!

 

                                                             خدایا ممنون