کسرای من

 

 

فکر میکنید چقدر از روزگار آدم نوشته شده است،مرز بین حق انتخاب و سرنوشت کجاست

کسرا متولد سال ببر "۱۳۸۹"

تحلیل شخصیت متولدین این سال:

دلير و بي پروا

ببر يك عصيانگر و شورشي ناراضي است، او با شتاب زدگي خاص خودش، هميشه عليه قدرت هاي برتر طغيان

مي كند و سركشي و نارضايتي با خونش در آميخته است. ببر دوست دارد سردمدار باشد…

شخصیتهایی مثل بتهوون ، مارکوپولو ،امیلی پرونته و مریلین مونرو بازیگر زیبای آمریکایی متولد

سال ببر بودند.

به گفته طالع بینی چینی مشاغلی مثل:

سرکارگر، فرمانده چتربازان، سردسته تبهکاران،گاو باز، راننده مسابقات اتومبیل رانی،بدلکار سینما و یا

حتی رئیس قبیله سورخ پوستان و… برای متولدین این سال مناسب است!*

قیافه من ُ بعد از خوندن این مطالب خودتون تصور کنید!

البته دروغ نگفته باشم اون آخراش نوشته بود میتونه رئیس جمهورم باشه!!!!

آخه مامانم عزیزم یا باید سردسته خلافکارا باشی یا رییس جمهـــــــــــــــــــــــــــور؟

ینی نمیشه یه شغل ساده معمولی داشته باشی!

چقدر من باید از دست تو حرص بخورم آخـــــــــــــــــــه!!!!niniweblog.com

بگذریم،

بزرگ میشه دیگه ، ما هم خدایی داریم،خدا بزرگه.

امروز هوا آفتابی ِ آفتابی بود اما  یه سوز ســـــــــــــــــــــــــرد داشت!!!

البته از اون سرماها که میخورد به پوست آدمُ باعث میشد سر حال بیایی…

صبحانه رو بیرون خوردیم

 

                  

 

بعد هم مثلا شروع کرده به کوتاه کردن چمنای جلوی حیاط !

البته بیشتر داره از ریشه میکنه چمنا رو!

 

 

اینجا یه لحظه چشمش به فیریای بیچاره افتاده!

نمیدونم اون پشت مُشتا چیکار این بدبخت کرده که تا کسرا رو میبینی چهارتا پا داره چهارتا دیگه هم

قرض میکنه ، د ِ بدوووووووووو…

از صبح که بیدار شده داره نق میزنه و بهونه میگیره، فک کنم دوباره فیلش یاد هندوستان کرده

با لوئیس در مورد مهدش صحبت کردم گفت بهترین حالت اینه که بذاری کسرا رو  و سریع بری.

حداکثر دو تا سه دقیقه باهاش خداحافظی کن و برو.واسه خودش بهتره!

یه چند روزی همه چی تو مهد قاطیه،  مونیکا جون که تشریف بردن یونان واسه تعطیلات مولین هم مریضه 

 نمیاد مهد، یه روز رفتم دیدم ای داد بیداد لوئیس هم نیست!

چند تا مربی جدید بودن! دیده بودمشون قبلا اما خوب نه به حرف و صحبت!!!!

خلاصه که خیلی سخت از هم جدا شدیم! به لوئیس گفتم وقتی گریه میکنه منم حالم بده!

روزم دیگه روز نیست! گفت میدونم، اما یه مدت باید همه تحمل کنیم…

حالا توکل بر خدا، خدا خودش باید بهمون کمک کنه، جناب پدر هم که کلا کاراشُ میذاره دقیقا نود.

باید یه مقاله ۱۰ صفحه ای رو تا امروز  آماده میکرد و واسه یه کنفرانس میفرستاد.

امروز ساعت ۵ صبح تموم شد اومد خوابید!!!!! اصلا ندیدمش که بتونه بهمون کمک کنه!

البته طفلک واقعا کارش زیاد بود!

خلاصه که سه هفته اومدیم ایران هنوز که هنوزه داریم همه جوره  جواب پس میدیدم.

کرمت ُ شکر….

 

 

 

———————————————————————————————-

 

     http://fal.alamto.com/chinese/tiger-chinese.htm  *